وقتی که یاد تو در رگهای من جاری می شود ♥♥♥ وقتی که زندگی در راه بودن تو فانی می شود

وقتی که لحظه ام ز وجود تو خالی می شود

باید مرا به یاد حضورت فدا کنم

وقتی که هر نفس دلم برای تو تنگ تر شود ♥♥♥ وقتی که زندگی بدون هوایت سخت تر شود

وقتی که این دلم برای یاد تو دل تر شود

باید مرا به یاد حضورت فدا کنم

وقتی که هر چه بود و نبود رنگ تو را گرفت ♥♥♥ وقتی که عکس ماه هم سنگ تو را گرفت

وقتی که هر صدا، نوای چنگ تو را گرفت

باید مرا به یاد حضورت فدا کنم

تقدیم به Specail . . . 

 امروز که گریستی

امروز که اشک در چشمهایت جمع شد

امروز که اشکهای جمع شده سرازیر شد

امروز که اولین بار بود که اشکهای معشوقم رو دیدم

درحالی که می توانستم در آغوش بگیرمش

امروز که نمی توانستم مانع گریه کردنش باشم...

امروز هم سوختم هم آموختم

در آتش ضعفم سوختم

در آتش آموختم که گاه نمی توان کاری کرد

چون اندازه خواسته ام نبودم

و در آتش گریستم، گریستم برای گریه دو دوست

دو عشق

در حالی که برای هیچ یک کاری از دستم بر نمی آمد

گریستم برای دو گریه . . . 

                                                               تولدت مبارک

دوباره روز تولد، دوباره منو غریبی

دوباره بی تو سرودن، آخ که چه حس عجیبی

مثه سالهای گذشته، روزایی که بی تو سر شد

امسالم تنهای تنها، رسیدم روز تولد

دوباره غم نبودت رخنه کرده تو وجودم

از همون روزی که رفتی ،من دیگه خودم نبودم

همه یادگاریاتو، همه لحظه های غربت

همه روزای گذشته که میبردم با تو لذت

همشون جلو چشامه، همشون تو خاطرم هست

نمی دونم چرا دنیا چشاتو به روی من بست

کاش می شد  بازم دوباره، سرکنم روزامو با تو

بی تو من تنهای تنهام، تلخ روزام حالا بی تو

حامدم، گلم، امیدم، بی تو من به غم رسیدم

واسه دیدار دوبارت، حاضرم، جونمو میدم

تقدیم به بهترینی که برای پنجمین سال روز تولدشو بدون حضور گرمش سرمیکنم . . . 

  تــو اگر مال نداری، تو اگر بال نداری        تو اگر لبهــای خوشحال نداری، تو مثل آدما نباش

تـــو اگر دل بریدی، تو اگر داغ دیدی        تو اگر شب های بی فردا دیدی، تو مثل آدما نباش

تو اگر خواب نداری، تو اگر تاب نداری        تو اگر خورشید و مهتاب نداری، تو مثل آدما نباش

تـــو اگر توان داری، تو اگر زمان داری        تو اگر باری در آسمـــان داری، تو مثل آدما نباش

تو اگر دلت هوای یارو کرد، تو اگر شبت روزو صدا نکرد        تــــــو اگر غصه تــو را رهــــا نکرد، تو مثـــل آدمــــا نباش

آدما دل ندارن، خبر از غصه بیدل ندارن‌        آدمــــــا دیگه آب و گل ندارن، تو مثل آدما نباش

آدمــــا گرگ میشن، آدما میش میشن‌        آدما هوای گرگ و میش میشن، تو مثل آدمـا نباش

تو اگر مثال آدما شدی، تو اگر اهلی روباها شدی        منو با تو دیگه کاروباری نیست، منو با آدما سرو کاری نیست

دلی که همیشه برای تو می تپد دیگر دل من نیست . . . 

گاهگاهی دل من میخواهد؛

مثل یک ابر بهار

مثل یک برگ خزان

مثل یک شبنم صبح

اشک جاری  شود از هر مژه ام

و دلم میخواهد

وقت باریدن ابر

وقت افتادن برگ

وقت سر خردن شبنم چون اشک

تو کنارم باشی

                    تو که آرام دل خسته و تنهای منی

تقدیم به کسی که مثل هیچ کس نیست